قصه افسونگر

ساخت وبلاگ
کمند   گیسوی    ابریشمینتدو چشمِ سرمه‌ی شهلاترینت خدایی  که  تو  را  ناز  آفریدهخودش  مست  وجود  نازنینت, قصه افسونگر...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 72 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

تو  نسیم  خنک  صبح  پس  از  بارانیلهجه‌ی  سبز شمالی  که غزل  می‌خوانی ای دلاویز تر  از بوسه‌ی  پروانه,  و  گلبی سبب نیست که در خاطره‌ها می‌مانی قصه افسونگر...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 94 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

شراب چشم شیراز تو ما را

صف مژگان سرباز تو ما را

 

کمانداران ابرویت مسلح

خدایی می کشد ناز تو ما را

قصه افسونگر...
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 75 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

برقصان, دف بزن کف دلبری کن

بیا کشف حجاب رو سری کن

 

سه تار گیسویت را می نوازم

شب ارکستر ما را رهبری کن

 

قصه افسونگر...
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 83 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

دلواپس و معتکف به راهت هستم

دلتنگ ترانه ی نگاهت هستم

 

آدینه ی من فقط تو را کم دارد

من منتظر طلوع ماهت هستم

قصه افسونگر...
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 90 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

مهمان هوای اشتیاقم کردهسرشار ترانه های باغم کرده رژگونه ی گیلاس و تب تابستان,بی طاقت و تاب و داغ داغم کرده قصه افسونگر...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 95 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

خرام بید مجنونت مرا کشت

بلور قصر افسونت مرا کشت

 

مژه بر هم زدی آهوی وحشی

دو چشم سبز زیتون,ت مرا کشت

قصه افسونگر...
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 100 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

من موج شکست خودره و تو ساحل مغرورپرهیز کند اطلسی از وصله ی ناجور نفرین به شرنگی که سر زولف تو داردای قصه ی عشق ترم از حوصله ات دور قصه افسونگر...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 101 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

همش حرف از نبات و قند می زد

دلش را با دلم پیوند, می زد

 

دو چشمش میل غارت داشت اما

چرا دایم به من لبخند می زد؟

قصه افسونگر...
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 79 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15

حدیث از عشق شورانگیز گفته
خیالش   با   گل   جالیز   سُفته

هوای  بوسه های عصرگاهی!
چه  رازی   در  دل  پاییز  خفته؟

#افسونگر
@Afsoungaram

قصه افسونگر...
ما را در سایت قصه افسونگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsoungar بازدید : 76 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:15